اگزیستانسیالیسم

نوشته های پراکنده

اگزیستانسیالیسم

نوشته های پراکنده

در توضیح پست قبلیم باید بگم:

با سلام. امروز بالاخره بعد از مدتها یه وقتی گیر آوردم تا بتونم چند خط بنویسم هر چند هیچ امیدی نیست.بعد از امتحان هایی که همشون رو با نمرات خیلی افتضاح پاس کردم کمی وقت پیدا کردم تا بتونم بشینم و کمی فکر کنم ه خودم برسم البته فعلا نه از لحاظ ظاهری شاید بشه گفت کمی از لحاظ روحی تونستم خودم رو جمع و جور کنم و بتونم کمی افکار پریشونم رو جمع و جور کنم..در طول این مدت کمی ورزش کردم و بیشتر از همه اسکی کردم.شاید بشه گفت بعد از چند ماهی که نمی تونستم به زندگی عادی ادامه بدم تونستم خودم رو جمع و جور کنم..حالا زیاد مهم نیستن اینها...

در مورد پست قبلیم می خواستم کمی توضیح بدم.اینکه همه اون نوشته هایی که خوندید و دیدید یه چیزهایی هستن که بعضی وقتها به ذهنم می رسه که چون خودمم دئسشون دارم حیفم میاد اون هارو ننویسم و از بین برن شاید هیچ اهمیتی نداشته باشه اما برای من خیلی اهمیت داره و این به قول بعضی دوستان دلیل نمیشه بر اینکه من یک ملحد باشم یا یک فرد بی قید و بی بند و بار.

در مورد کامنت pishy kuchulu:همونطور که گفتم این نوشته ها مخاطب خاصی نداره و هدف من از گذاشتن این ها فرد یا شخص مورد نظری نبوده و نیست چون من اصلا در حدی نیستن که بخواهم این نوشته هارو به کسی ارتباط بدم و این که فکر کنی این نوشته ها خصوصا به خاطر تو بوده کاملا اشتباه هستش و نمی خواهم این طور فکر کنی چون هم من و هم تو اذیت میشی....بهر حال بهتر می دونم جای دیگه بحث کنیم.در ضمن اگه منظورت از نویسنده مورد علاقه کیه؟؟؟من خیلی از نویسنده هارو دوس دارم ولی نه خودشون رو بلکه چند تا از آثارشون رو و اونی رو که تو مورد نظرت هست هیچ کودوم از این تفکرات رو نداره و به نظرم بهتر بود قبل از این حرفت چند تا دیگه از آثار اون شخص رو می خوندی و بعد می گفتی که تفکرات من کپی گرقته از اون هستش در هر حال متاسفم که اینطور سطحی و خصمانه به قضیه نگاه کردی و امیدوارم روزی به اشتباهت پی ببری و دیگه از این حرفها نگی....

کامنت تابوت:شاید شما کمی راس میگین من کمی خودخوه باشم البته نه در اون حدی که شما میگید ولی خوب کمی خودخواهی لازم هستش نه؟ای کاش کسانی که وبلاگ من رو می خونن فقط پست آخرم رو نخونن و پست های قبلی و بعدی رو هم بخونن و بدنن که هدف من اون چیزی نیست که فکر می کنند. به هیچ وجه منکر خدا و وجودش نیستم...بر عکس فردی هستم که کاملا اعتقادات خاص خودم رو دارم و هر وقت هم از خدای خودم که همون خدای همه هستش کمک خواستم کمکم کرده و چه بسا بیشتر از اون چیزی که فکرش رو می کردم و در بعضی جاها هم هیچ صدایی از طرف خدام بلند نشده که فکر نمی کنم به من ارتباطی داشته باشه ولی خوب میگم هر چیز به راه و روش خودش و هر کس به طریق خودش و هر طور که دلش می خواهد نه اینکه صرفا چون پدر و مادریی مسلمان داریم ما هم باید مسلمان باشیم فکر نکنم این حرف منطقی باشه. باید قبول کنی که روزی می میری و هدفت از زندگی هفتاد هشتاد ساله فقط و فقط همینه..مرگ...چون اگه هدفی غیر از این داشته باشیم کوتاه فکری هستش چرا که هفتاد هشتاد سال در مقابل مدت زمان پیدایش حیات قابل صرف نظر هستش حتی، حالا چه برسه به مقایسه.باید قبول کرد که یک روز با هدف زیستن بهتر از صدسال زندگی گیاهی و بدون هدف خاصی هستش پی اینکه به فکر محیط اطراف...مرگ و کاستی ها و زیادی های زندگی نباشیم امری مهم هستش که هر کس بگه که به این چیزهای حالا به قول تو کم ارزش فکر نمیکنه کاملا اشتباه...تو خودت تا حالا جند بار به این ها فکر کردی؟؟مطمئنا خواهی گفت خیلی زیاد....هر کسی بگه که فکر نکرده یا بی ارزشتر از اونی هستش که باید فکرشو کرد دروغ میگه...من یک سوال دارم....انسان چه برتری نسبت به حیوانات دارد؟؟؟؟من چه برتری نسبت به دخترک یتیم دارم؟؟؟؟که این برتری من و آن دخترک بی چیز را با این فاصله از هم جدا میکنه؟؟؟طوری که وقتی می بینمش(دخترک یتیم رو می گم) چه بسا سعی می کنم از او دوری کنم مبادا از وی بیماری حاصل من نشود....منظور من اینها بودن نه اینه یک رابطه احساسی پست هستش..یا ما انسانها واقعا کثیف هستیم که البته با کمی تامل میبینیم که هستیم...امیدوارم در پست های بعدی بیشتر بتونم توضیح بدم البته با راه و روش درستش نه مثل پست قبلی..چرا پولدارها باید به فکر این باشن که هر روز لباسی بهتر از دیروز داشته باشن یا ماشینشون جدیدتر از همسایه باشه حال آنکه آن دختر برای بدست آوردن نان شب به چه کثافت کاری هایی که شماها از من بهتر می دونید دست بزنهمنظور من این بود آقای تابوت.شما که ادعا می کنید خیلی عمیق نوشته های من رو خوندید باید این مطلب رو میگرفتید.منظور من بی احترامی به اعتقادات خاص یه نفر یه همچنین فرد خاصی نبود...منظور من آن دسته آدمهای پول پرست بود که برای پست و مقام بالاتر خانواده ی خود رو هم فدا می کنند آخر سر هم به راحتی رخت از این دنیا بر میچینند.من به هیچ وجه دوس ندارم از این طریق خودم رو متفاوت نشون بدم چون با یه مطلب خیلی ساده دیدم که چه حرفها و ناسزاهایی شنیدم حالا چه برسه بخواهم با ادامه این مطالب خودم رو متفاوت جلوه بدم آن وقت همه ی پتک بدستان دوست و آشنا بر سر مزار من تاب بازی خواهند کرد و پیراهن پاره ی مذهب را به رخ هم خواهند کشید. شما راست می گویید شاید برای راحت کردن خودم این مطلب رو نوشتم ولی نه برای اینکه در رابطه عشقی شکس خورده باشم و بخواهم عقده های سر خوردم رو از این راه به رخ شماها بکشم نه اینطور نیست.در ضمن بونیددددد منظور من اصلا و ابدا جنس مونث نبوده و من به هیچ وجه قصد بی احترامی نداشتم.بهتر بود مطلب مربوط به فمینیسم رو هم مطالعه می کردید بعد این تهمت رو می زدید که منظور من جنس مخالف هستش.من در حدی نیستم که بخواهم دختر و پسر، مرد و زن رو با هم مقایسه کنم.بر عکس اصلا تفاوتی نیست برای مقایسه کردنشان.نه آدم بودن برای کسانی که واقعا بویی از آدمییت نبردن حیف..انسانهایی که همه چیز رو حتی خانواده و فرزندان و زندگی را در مسائل سطحی و گذرای روزمره می بیینند توهینی است برای شماها و ماها.در مورد قیاس با میمون هم ظاهرا خودت جواب خودت رو دادی.دقیقا منظظور من هم همین بود چرا آدمها هر کاری می کنند و هر گناهی می کنند بعد در زمانی خاص به فکر گناههان می افتن و به قول معروف با دو کلمه خودشون رو از همه گناهان پاک می کنند.؟؟؟در طول یک سال هر کاری می کنند و به هر نو کثافت کاری دست می زنند و در روزی خاص به فکر مراسم مذهبی می افتن؟؟؟تا کی باید این ها رو دید و چیزی نگفت؟شاید از نظر یه روانشناس من عادی باشم براش ما از نظر خودم اصلا عادی نیستم.من دردی بزرگ دارم و آن هم انسان نما بودن دسته ای از موجودات هست..حالا بگذریم.امیدوارم جزو آن دسته نباشم..در مورد اون حرفت که گفتی همجنس باز باش هم من برات خیلی متاسفم فکر نمی کردم شخصی مثل شما که ظاهرا از لحاظ رشد فکری به این مرحله رسیده باشه این حرف رو بگه...متاسقم برات..من هیچ وقت نگفتم جنس مونث ضعیف هستش این فکر آدمهایی مثل شما هستش که میگن مونث ضعیفه...بشینه خونه و از خونه بیرون نره من کاملا با این حرف و تفکرات غلط هزاروچهارصد سال پیش اعراب مخالف هستم...تکلیف من با خودم مشخص هست اما با بعضی ها نه و من به خونشون تشنه هستم و تا به نتیجه نرسم دست بردار نیستم و قبول دارم که این راهش نیست..در هر حال به اینجا که رسیدم تقریبا تموم شد به هر حال ممنون که سر زدی و نظر دادی.موفق باشی فقط سعی کن کمی بیشتر روی اینجور نوشته ها تفکر کنی و سطحی نگاه نکنی به قضیه چون برای هر دو طرف بد میشه.

و اما کامنت نامیرا:فکر کنم کل موضوع روشن شده و دیگه احتیاجی نیست توضیحی بدم و به حد کافی در وبلاگتون توضیح دادم..نوشتتون هم واقعا جالب و تاثیر گذار بود.اما حیف عده ای که لباس های کهنه سنت را با نخ های ابریشمی به بدن خود دوخته اند و نمی خواهند کمی بالای سر را نگاه کنند.به امید روز آزادی

چه کسی یک رابطه متعالی عشق را دوست نمی دارد؟؟یعنی نمی توان گفت که من نوعی دوست ندارم....چون دست من یا تو نیست.

چه کسی ساحل دل انگیز دریا به هنگام غروب یا طلوع خورشید را دوست نمی دارد؟چه کسی سرخی هوا را بهنگام غروب در کنار دریا و در کنار معشوق را دوست نمی دارد؟چه کسی یک بوسه روز ولن تاین را دوست نمی دارد؟ می دانم که کسی این بوس را در روز 16 آذر که روز کشتار دانشجویان در سال 1324 بود را دوست نمی دارد.پس بیایید همه چیز را در جای خود بخواهیم.16آذر روز واقعا مقدسی هست ام نه در قبال روز ولن تاین. یا نمی دانم روز تولد حضرت علی!! شاید مقدس باشد اما نه برای روز bf-gf ها..آن هم در کشوری همچو کشور ما دخترها تا سن25سالگی محبوس هستند.و در اسارت سنتهای دست و پا گیر غلط و نابجا...پسر همه جوره آزاد برای هر کاری هست ولی چون دختر، دختر هست نباید با دوستان خود هم راحت باشد...نباید بتواند با همکلاسی،هم دانشگاهی خود حتی جزوه رد و بدل کند.یه همانطور که به عینه دیدیم برای این کار به حراست برود و تعهد بدهد که دیگر در محیط دانشگاه یا ......

چهار مشکل اساسی کشور ما: مذهب،سنت،تعصبات بی جا و تفکرات غلط در مورد جنس مونث

تا بعد.

من چند روزی به علت مسافرتی که احتمالا تهران باشه شاید نباشم پس اگه نتونستم به کامنتها جواب بدم از الان پوزش می طلبم!! !شاد زی با سیه رویان

نظرات 2 + ارسال نظر
نامیرا شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 19:55

جدا؟ چرا؟ چه جوری میاد؟ اگه رو صفحه رایت کلیک کنی و encoding ro ham auto select koni ham dorost nemishe?

شکوفه سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 16:01 http://your-eyes-memories.persianblog.com

سلام دوست عزیز. من شکوفه دوست نامیرا هستم. نامیرا بنا به دلایلی مدتی پیش ما نیست و وبلاگش به من واگذار شده. منتظر پیامهات هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد